براون
براون
ماجرای دختری که در هالیوود مسلمان و محجبه شد.
هالیوود جای مناسبی برای تحقیق درباره مذهب نبود. دو سال و نیم در آنجا زندگی کرده بود و حالا تصمیم داشت آن را ترک کند. «زندگی لس آنجلسی دیگر به نظرم احمقانه می آمد. دیگر دلم نمیخواست با این افراد باشم. اهداف آنها را دنبال کنم. نمیخواستم هیچ کاری با آنها داشته باشم.»
👇👇👇👇👇
ده سال پیش وقتی ژمی براون، فارغ التحصیل دبیرستان ترمپر، کنوشا را به مقصد لس آنجلس ترک می کرد، هیچ کس فکر نمی کرد که بازگشت او به لس آنجلس با حجاب اسلامی و از راه مراکش باشد.
براون ۳۶ ساله، مادر دو فرزند و دارای شغل آزاد است. او و خانواده اش حالا پس از وقفه ای پر ماجرا به کنوشا برگشتهاند. براون بعد از پایان دبیرستان به عنوان آرایشگر کار می کرد و در بیست سالگی تصمیم گرفت به غرب برود. حدود یک سال یک زندگی هالیوودی داشت. برای موزیک ویدئوها و تیزرهای تبلیغاتی مدل مو و آرایش طراحی می کرد. با شخصیت های معروف رفت و آمد داشت و هر شب در پارتی های شبانه بود. خودش می گوید آن سبک زندگی«فقط خیلی سرگرم کننده» بود.
با این حال او متفاوت از اطرافیانش بود. همچنان به کلیسا میرفت. در کنوشا او عضو ثابت کلیسا بود و در ۲۰ سالگی در مدرسه یکشنبه تدریس کرده بود. اما به گفته خودش همیشه از بی منطق بود دکترین مسیحیت ناراحت بود. «همیشه حس می کردم مسیحیت ۹۲ درصد درست است. با کشیش ها صحبت می کردم و می گفتم من دنبال منطق هستم. ولی آنها فقط می گفتند تو باید انجیلت را با دقت بیشتری بخوانی. من همیشه دنبال چیزی بودم که با منطقی باشد و مومنانه. مستند باشد نه خرافات. دنبال رمز و راز نبودم».
قرآن را خواندم
وقتی یکی از همکارانش در تلویزیون یک نسخه از قرآن به او داد همه چیز تغییر کرد. او حس کرد که تاثیر قرآن بر او بیش از انجیل است. «به خودم گفتم صبر کن! همه سوالاتی که هیچ کس تا حالا به آنها جواب نداده بود اینجا جواب دارند.»
براون به یک مسجد رفت تا سوالات بیشتری بپرسد. خودش می گوید لباسی که با ان به مسجد رفت حالا به نظر «نامناسب» است. «شلوار جین پاره و یک تیشرت یقه هفت». با این حال آنها به او خوشامد گفتند و او در برنامه مسجد شرکت کرد.
رفتار خوب امام مسجد
«من داخل مسجد را دوست داشتم. امام مسجد رفتار دوستانه ای داشت و یک قرآن بزرگ و سنگین هم به من داد».
اما هالیوود جای مناسبی برای تحقیق درباره مذهب نبود. دو سال و نیم در آنجا زندگی کرده بود و حالا تصمیم داشت آن را ترک کند. «زندگی لس آنجلسی دیگر به نظرم احمقانه می آمد. دیگر دلم نمی خواست با این افراد باشم. اهداف آنها را دنبال کنم. نمی خواستم هیچ کاری با آنها داشته باشم.»
او می خواست مسلمان شود ولی مایل بود این کار را در یک کشور اسلامی انجام دهد. بلیطی به مقصد مغرب خرید، تمام لباس ها، کفش، کیف و اثاث خانه را فروخت و رفت. به محض ورود به مغرب روسری بر سر کرد. مدتی مثل یک مهاجر زندگی می کرد. مشغول گشت و گذار بود و در خانه نماز می خواند. کمی بعد با ادای شهادتین در مسجدی در کازابلانکا، رسما مسلمان شد. «باید این جملات را به عربی می گفتم. عربی ام خیلی روان نیست. با این حال با صدای لرزانی آن را ادا کردم.»
او با زن های یک خانواده مغربی دوست شد. آنها از او دعوت کردند که رمضان را پیش آنها بگذراند تا به او بگویند که چه باید کند. «آنها هر کاری کردند که از من حمایت کنند، به من نیرو دهند و مرا بالا بکشند».
ژرمی در نهایت با یک از برادرهای همان خانواده ازدواج کرد و حالا آنها دو فرزند دارند. پس از پنج سال زندگی در مغرب، آنها در سال ۲۰۱۵ به کنوشا برگشتند. او می گوید خانواده و بسیاری از دوستانش در این شهر کوچک از او حمایت کردند.
از لاک جیغ تا خدا
@banomahtab